آموزش يكي از اركان اصلي رشد و توسعه است. هر علم،‌ حرفه و فن چنانچه با آموزش توأم نباشد،‌ سير قهقرايي خواهد داشت و طبعاً‌ روزي افول خواهد كرد. گاهي تصور مي شود،‌ برخي حرفه ها،‌ صرفاً‌ تجربي است و بايد از طريق عمل و تجربه آنها را فرا گرفت. به تعبيري اين حرفه ها لمس كردني است نه آموختني. در حالي كه اين مطلب صحيح نيست. چنين طرز تفكري به طور عمده از دو دليل زير ناشي مي شود:
- ضعف نظريه پردازي: گاه اتفاق مي افتد كه از مجموع عملكردها و دسته بندي آنها،‌ فكر و نظريه اي منتزع مي شود و اين نظريه مبناي تفكر منظمي در كار مي شود. عدم قدرت بر تفكر و يا عدم اصرار بر تنظيم و دسته بندي مطالب آموختني موجب غفلت از آموزش مي شود.
- ضعف بيان: اين دليل كه به نظر مي رسد فرع بر دليل اول باشد،‌ گاه موجب عملگرايي صرف مي شود و در نتيجه جمع و دسته بندي نظري موضوعات براي تدوين براي آموزش تحت الشعاع قرار مي گيرد.
عدم دسته بندي مواد آموختني براي آموزش به ديگران عوارض فراواني دارد كه به اختصار عبارتند از:
بروز اختلاف نظر در انجام كارها و در نتيجه تشتت و پراكندگي عملكردها و حاكميت سليقه به جاي ضابطه.
فقدان استاندارد و يا شاخصه هايي در كارها.
بيگانگي و پراكندگي افراد و سازمان ها از يكديگر،‌ به گونه اي كه چه بسا افراد و يا سازمان هايي كه وظيفه مشابه دارند در عمل آنچنان از هم فاصله بگيرند كه از يكديگر باز شناخته نشوند.
وجود تزلزل در فكر و عمل،‌ آنجا كه آموزش نباشد،‌ هيچ عمل كننده اي نمي تواند بر حقانيت و صحت كار خود مطمئن باشد.
نبودن ضابطه اي براي خودآزمايي و در نتيجه عدم وجود حس غرور،‌ سربلندي و افتخار براي كاري كه انجام مي شود.
معلوم نبودن سطح انتظارات،‌ به طوري كه هيچ مديري نمي تواند انتظارات خويش را بيان كند و از هيچ فردي توقع انجام كار مطلوب را داشته باشد.
معلوم نبودن اصول و فروع و يا متن و حاشيه؛‌ آنجا كه آموزش نباشد، نمي توان مشخص كرد كه اولويت ها چيست،‌ مسائل اصلي و مبنايي و امور ريزتر، تخصصي تر و يا جزئي تر كدامند.
نبود روش در انجام كارها.
فقدان نظام بازخورد.
عاطل و باطل ماندن تكنولوژي جديد.

عده اي اهداف آموزش را سه دسته دانسته اند؛‌ كسب دانش،‌ يادگيري مهارت ها و تقويت رفتار مناسب. همچنين گفته اند به منظور بهره برداري از اين اهداف در امر آموزش وجود سه عنصر ضرورت دارد كه عبارتند از: عمل،‌ شرايط و معيارها.
يك برنامه آموزشي كامل و سنجيده در يك محيط سازماني،‌ برنامه اي است كه كارمندان را در تصميم گيري ها درگير كند و از روش هاي عملي سود ببرد و به تربيت كارمندان با انگيزه هاي بالا منجر شود. آنان كه روحيه بالا و اعتماد به نفس كافي دارند،‌ با همكارانشان همراهند،‌ قدرت رويارويي با تغييرات و فشارهاي كاري را دارند،‌ كمتر مرتكب اشتباه مي شوند و راه حل مشكلات را مي يابند. از سوي ديگر در آموزش بدون برنامه ريزي اين خطر هست كه از آموزش مهارت هاي ضروري غفلت شود و نيز روش ها و شيوه هاي ناخواسته تقويت و استانداردهاي نازلي تثبيت شود.
سازمان آرشيو جهاني در سال 1992 كتابي منتشر كرده و در آن مراكز آموزش رسمي و غير رسمي بسياري از كشورهاي عضو را برشمرده و سير تطور و گسترش مدارس آرشيوي را در سطح جهان شرح داده است.
نتايج نشان مي دهد كه آموزش آرشيو در سطح دنيا متفاوت است. در بعضي از كشورها اين آموزش دردوره هاي كوتاه مدت انجام مي شود. در حالي كه در بعضي ديگر از كشورها آموزش چندين سال طول مي كشد و گواهينامه معتبر دانشگاهي داده مي شود. همچنين نيروي انساني آموزش دهنده نيز از نظر نوع تخصص دانشگاهي و سطح آن متفاوت است. در بعضي از كشورها از مورخان يا آرشيويست هاي حرفه اي يا كتابداران و يا مديران حرفه اي اطلاع رساني و يا تركيبي از آنها به عنوان استاد استفاده مي شود.



منبع: www.yeganehsoft.ir - شرکت نرم افزاری یگانه